در جوامع دیندار، دینداری در عصر دیجیتال اکنون با فرصت و تهدید مواجه است؛ اینکه رسانه چه پیامدها و چالشی با خود دنبال دارد و به طور ساده محتوای دینی از منبر یا اسکایپ چه تفاوتی میتواند ایجاد کند.
به گزارش
عطنا به نقل از ایکنا، وبینار علمی «دینداری در عصر دیجیتال»، با حضور، عبدالمطلب عبدالله، حسین سرافزار، محسن حبیبی و عباس اشرفی اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب چهارشنبه 19 آذر برگزار شد.
افزایش خوداجتهادی با رونق رسانههای دیجیتال
متن سخنان عبدالمطلب عبدالله، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان افزایش خوداجتهادی در مسائل دینی با رونق رسانههای دیجیتال در پی میآید:
در زمینه دینداری مجبوریم هم به بعد معرفتی، هم رفتاری و هم معاشرتی صبحت کنیم؛ یعنی آنجایی که دین به عرصه روابط اجتماعی میآید و در جامعه ظهور و بروز پیدا میکند. یکی از مسائل در سنجش دینداری این است که وقتی درباره این شاخصها مطالعه میکنیم، باید ملاکهای دینداری را در متون دینی، چه قرآن و چه روایات مورد بررسی قرار دهیم، چراکه هدف مطالعه این است که متون دینی ما دینداری را در چه چیزی تعریف میکنند.
در مطالعات انجام شده، برخی پنجاه و برخی نیز بیش از این را به عنوان شاخصهای دینداری ذکر کردهاند که برخی جنبه اعتقادی و برخی جنبه رفتاری دارد و این دو در قرآن و روایات عملاً قابل تفکیک نیست. آنچه مطالعات غربی و اسلامی را در این زمینه متفاوت میکند، این است که وقتی شاخصهای دینی در اسلام را بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که در قرآن، بُعد اعتقاد با رفتار متمایز نشده است.
در سوره بقره خداوند میفرماید: «الم، ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛ الف، لام، ميم، ر، وحی بودن و حقّانیّت این کتابِ با عظمت هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است، آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند» (بقره / ۱ - ۳) یعنی اول اعتقاد بعد عمل مورد تأکید قرار گرفته است.
در جلوه بارز این شاخص دینداری، قرآن را که بررسی و از جمله سوره مؤمنون را که نگاه کنیم، خداوند در آیات اول و دوم میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ بیتردید مؤمنان رستگار شدند آنان که در نمازشان به ظاهر فروتن و به باطن با حضور قلباند» یا در آیه ۳۳ سوره قاف، وقتی از دیندار صحبت میکند، آمده است: «مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ؛ آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او باز آمد» در اینجا قرآن بعد عاطفی را بحث میکند. یا در آیه ۱۹ سوره ذاریات اشاره میکند: «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ؛ و در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور میداشتند».
آشکارترین آیهای که در قرآن بارها قرائت میکنیم، در آیه سوم سوره عصر است که خداوند فرموده است: «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ مگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند و به درستی و راستی و پایداری در دین یکدیگر را سفارش کردند». در اینجا هم ایمان با عمل صالح قرین شده است، لذا قرآن در زمینه شاخصهای ایمانی به همه ابعاد اشاره میکند و در روایات هم به همین شکل است. برای مثال در موسوعه امام علی، شاخصهای مختلفی را به عنوان ملاک دینداری بیان میکند که از جمله آنها معرفت دینی، ترک گناه، عمل صالح، تقوا، وفای به عهد، تعادل در خشم و ... است.
یک دشواری دوم این است که در بررسی دینداری، روش ما باید چه چیزی باشد؟ آیا خود اظهاری فرد ملاک است یا میخواهیم با مشاهده بسنجیم یا ارزیابی دیگران را ملاک قرار دهیم؟ در مطالعهای که بنده داشتم، بسیاری از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)، به دلیل فروتنی میگفتند ما کجا و دینداری کجا، اما در برخی دیگر از دانشگاهها میگفتند ما بسیار هم دیندار هستیم؟
بحث دیگر بنده ناظر بر این است که امروزه در فضای اینترنتی و به تعبیری فضای دیجیتال، دینداری تحت تأثیر قرار گرفته است. طبق تحقیقاتی که انجام گرفته بیش از ۸۷ درصد از کاربران اینترنتی اعلام کرده بودند از زمانی که از اینترنت استفاده میکنیم، با اطلاعات گستردهای روبه رو میشویم که به سطح تفکر ما کمک زیادی کرده است و ما در رابطه با شاخصهای دین و هویت دینی با مطالب جدیدی آشنا شدهایم، لذا نخستین تأثیر فضای دیجیتال این بوده که طیف گستردهای از اطلاعات و معلومات را برای کسانی که مایل به کسب اطلاعات در زمینه دینداری هستند، ایجاد کرده است.
البته این میتواند تیغ دو لبه باشد؛ یعنی برای عدهای ایجاد اطمینان راجع به باورهایشان کرده است و برخی از باورهای آنها تثبیت و از بخش خرافهزدایی به میزان بیشتری جدایی پیدا میکنند و بخشی از افراد نیز نسبت به معتقدات خود دچار شک و تردید میشوند.
در زمینه ترک محرمات نیز نوع نگرشها در حال تغییر است و مسائلی همانند گوش دادن به موسیقی، داشتن سگ و حضور در مکانهای مختلط مقداری تغییر پیدا کرده است و گاهی اوقات که نوع رفتار را مورد سؤال قرار دادیم آنها به خوداجتهادی و خودتفسیری از متون دینی پرداختند و الزاماً به قرائتهای رسمی و فتاوای دینی توجهی نکردند
در تازهترین نظرسنجی که صورت گرفته است، در رابطه به وضعیت دینداری در ایران به این نکته اشاره کردهاند که وقتی مطالعات شاخصهای دینداری را طی دهههای اخیر نگاه میکنیم، نمیتوانیم به راحتی قضاوت کرده و بگوئیم دینداری افزایش یا کاهش پیدا کرده است، اما آنچه مورد اتفاق است این است که سبک دینداری در حال تغییر است و به ویژه در میان جوانان، حرکت به سمت مدرن شدن و تفاوت در سطح تحصیلات، شهرنشینی، استفاده از رسانههای دیجیتال، نوعی نسبیگرایی در فهم مسائل دینی را در پی داشته است.
امروزه استفاده از رسانههای دیجیتال به ویژه در میان سطح تحصیلکرده، نوعی از خوداجتهادی در مسائل دینی را نیز به وجود آورده است، لذا در فضای تعاملاتی که عصر جهانی شدن به وجود آورده است، شاهد هستیم در زمینه اعتقادی، میزان باورهای ماوراءالطبیعی و دنیای آخرتی بسیار بالاتر است، لذا اکنون اعتقاد به آخرت در وضعیت مناسبی است. حتی در زمینه مناسک دینی همانند نماز در دهههای اخیر شاهد تغییر در مناسک عبادی یا تکالیف هستیم.
جالب است که از جهت اعتقادات دینی، وضع بسیار خوب شده تا جاییکه علقه و عواطف مذهبی در میان مردم، خود را در وضعیت خوبی نشان میدهد؛ به ویژه در زمانی که پیامبر اکرم(ص) مورد توهین قرار گرفت بسیاری از جوانان و آحاد جامعه، عِرق دینی خود را به خوبی نشان دادند. در زمینه ترک محرمات نیز نوع نگرشها در حال تغییر است و مسائلی همانند گوش دادن به موسیقی، داشتن سگ و حضور در مکانهای مختلط مقداری تغییر پیدا کرده است و گاهی اوقات که نوع رفتار را مورد سؤال قرار دادیم آنها به خوداجتهادی و خودتفسیری از متون دینی پرداختند و الزاماً به قرائتهای رسمی و فتاوای دینی توجهی نکردند.
نکته دیگری که باید در پایان اشاره کنم، این است که وقتی میخواهیم در مورد شاخصهای دینداری صحبت کنیم با یک سازه واحد و مفهوم مختصر مواجه نیستیم، بلکه دینداری یک مفهوم بسیار پیچیده است و امروزه مطالعات جامعه شناختی به این واقعیت پی برده، لذا جامعهشناسان در حال بررسی شاخصهای دینی به صورت جزیی هستند.
مناسبات دین و ارتباطات | توجه دانشگاه به مطالعات در عرصه ارتباطات دیجیتال
متن حسین سرافراز، عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به لزوم توجه دانشکدههای الهیات به مطالعات بینارشتهای در عرصه ارتباطات دیجیتال در پی ادامه آمده است:
عنوان بحث بنده، «مناسبات دین و ارتباطات» است، چراکه اگر میخواهیم در مورد عصر دیجیتال صحبت کنیم، ابتدا باید متوجه این موضوع باشیم که شکلگیری یک دنیای جدید بر اساس ارتباطات است و در واقع این ارتباطات است که از جنبه سنتی به سمت دیجیتال میرود. این موضوع فضای جدیدی برای سیاست، اقتصاد، دینداری و هر کنش دیگری ایجاد کرده است، لذا سعی کردهام یک گام به عقب بردارم و به این مناسبات از یک منظر پیشینی نگاه کنم.
در دعایی از خدا میخواهیم که ما را از آن چیزی که در آن حضور نداریم و از ما غایب است، حفظ کند. یکی از پارادوکسها در مورد دینداری در عصر دیجیتال این موضوع است چراکه همه چیز با دیجیتالی شدن برای ما حاضر شده است و در واقع در اینترنت شب نداریم، بلکه همیشه برای ما روز است.
در حقیقت فهم پدیده دینداری در عصر حاضر به دلیل سیطره وسایل ارتباطی دیجیتال بسیار حائز اهمیت است. یکی دیگر از وجوه ضرورت پرداختن به این موضوع این است که در دورهای زندگی میکنیم که اتفاقی به نام کرونا رخ داده که یک مدل از ارتباطات اجتماعی را هدف قرار داده است و شاید مهمترین اپیدمی بشر باشد که یک مدل ارتباطات را منسوخ کرده، اما مدل دیگری از ارتباطات یعنی ارتباطات دیجیتال را تقویت کرده است.
وقتی با هم ارتباط برقرار میکنیم باورهای مشترک را مدام با هم به اشتراک میگذاریم و این تکرار باعث یک نوع از وحدت و میثاق اجتماعی و مفاهمه میشود و در اینجا ارتباط به منزله تفاهم معنا دارد
امروزه از طریق فناوری با اینترنت ارتباط برقرار میکنیم، بنابراین وقتی میخواهیم نسبت دین و دنیای دیجیتال را از این زاویه بررسی کنیم، آن وقت مقوله الهیات فناوری برای ما مهم میشود و باید بررسی کنیم آیا فناوری ذات دارد یا خیر لذا دو رویکرد ذات گرا و غیرذاتگرا در مقابل هم قرار میگیرند. رویکرد دیگر در ارتباطات، ارتباط به مثابه آئین است. یکی از مهمترین متفکران ارتباطی در آمریکا، استعارههای ارتباطات در آمریکا که در آن جانب مکان و جغرافیا اهمیت دارد را زیر سوال برد، اما متأسفانه در ایران خیلی گرفتار استعاره هستیم؛ در حالیکه اگر بخواهیم ارتباط دین و دنیای دیجیتال را بررسی کنیم باید از جنبه ارتباطات به مقوله آئین نیز نگاه کنیم.
وقتی با هم ارتباط برقرار میکنیم، باورهای مشترک را مدام با هم به اشتراک میگذاریم و این تکرار باعث یک نوع از وحدت و میثاق اجتماعی و مفاهمه میشود و در اینجا ارتباط به منزله تفاهم معنا دارد. ارتباط به مثابه گفتوگو و به مثابه بیان را نیز میتوانیم از این زاویه بررسی کنیم. در واقع در این شرایط مخاطب صرفاً شنونده نیست و این یکی از چالشهای مهم دینداری نسبت به دینداری در عصر سنت است.
در ریشهشناسی واژه دین، معناهای مختلفی وجود دارد، اما اگر به اتیمولوژی یا ریشهشناسی دین در زبان لاتین نگاه کنیم دو معنای اصلی وجود دارد. یکی از کاربردهای معنای دین دوباره خواندن و دوباره تفکر کردن یا مرور است. بنده این را با قرآن، کتاب آسمانی اسلام تطبیق دادم. در آیه ۹۱ سوره مائده آمده است: « إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ شیطان قصد آن دارد که به وسیله شراب و قمار، میان شما عداوت و کینه بر انگیزد و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد، پس شما آیا از آن دست برمیدارید؟»
بنده در اینجا معنای دین را نقطه مقابل شیطان قرار دادم چراکه شیطان در مقابل خدا قرار گرفته است. «بلاغ» یکی از معانی مهم ارتباطی در قرآن است که از جمله با عنوان «الْبَلَاغُ الْمُبِينُ» مورد اشاره قرار گرفته است. بنده کنار هم بودن معنای «ذکر» و «بلاغ» را با مقوله ارتباطی آن تطبیق دادهام.
در آیه ۲۰۵ سوره اعراف آمده است: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛ خدای خود را با تضرّع و پنهانی و بیآنکه آواز برکشی در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش» در اینجا «ذکر» را به معنای مدلی از ارتباط اشاره میکنم که این ارتباط به معنای دین نزدیک میشود، چراکه نقطه مقابل ذکر، «قول» است. باید ارتباط با خود و ارتباط با دیگری را نیز تفکیک کنیم چراکه منظور از ارتباط با دیگران نوعی اطلاع است، اما اگر دعا میکنیم، اطلاعات تازهای ایجاد نمیکنیم. در واقع آیه ۲۰۵ سوره اعراف به زیبایی این تفیک را به ما نشان میدهد که با درون خود هم میتوانیم ارتباط برقرار کنیم.
اما کارکرد ارتباطات درونی ایجاد مکانیزم تعادل است. ما دوست داریم خویشتن خود را به خویشتنی تبدیل کنیم که آروزی آن را داریم چراکه هویت ما وابسته به آن است بنابراین کارکرد درونی دارد. ما با خودارتباطی درباره جایگاه خودمان در جهان، باورها و اینکه چه کسی هستیم فکر میکنیم و عمدتاً کارکرد یادآورانه دارد و باعث میشود، به ندای درونی خود گوش دهیم.
برخی آباء کلیسا، دین را به معنای پیوند با خدا در نظر گرفتهاند. بنده این موضوع را با قرآن تطبیق دادم. خداوند در آیه ۲۲ سوره لقمان فرموده است: «وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ ۗ وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکمترین رشته الهی چنگ زده است، و بدانید که پایان کارها به سوی خداست» «يُسْلِمْ» را که با اسلام هم ریشه در نظر بگیریم بدین معنا است که منِ مسلمان پیوندی با خداوند دارم و آن دین من است. البته در معنای قرآنی، اسلام با ایمان متفاوت است. اگر این را به ارتباطات پیوند دهیم، به این نتیجه میرسیم که دین، با هم بودن و نوعی ارتباط برقرار کردن است.
در جمعبندی این مطالب باید گفت که در فضای ارتباطات دیجیتال، باید حواسمان جمع باشد و باید مرادمان از دین روشن کنیم. اگر رویکرد وجودی به دین داشته باشیم، قدری میتوانیم پدیده ارتباطات دیجیتال را بهتر درک کنیم. معتقدم این بسیار مهم است که دانشکده الهیات درسهایی را به صورت بینارشتهای تدوین کند، چراکه بعد از کرونا با اپیدمی ارتباطات دیجیتال مواجه هستیم و اگر میخواهیم از پیادهروی اربعین و زیارت امام حسین(ع) حرف بزنیم، باید از زیارت آنلاین و امثالهم هم حرف بزنیم.
منابع دینداری | تبیین بیتوجهی به فضای دیجیتال در عرصه دیجیتال
محسن حبیبی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی به استعاره «پلاسکو» در تبیین بیتوجهی به فضای دیجیتال در عرصه دین سخنان خود را در اینباره تشریح کرد:
بنده درباره «منابع دینداری در فضای مجازی» سخن میگویم. بنده موضوع فضای مجازی یا فضای دیجیتال را نسبی در نظر میگیریم، چراکه معتقدم کلاً بین حقیقت و مجاز یک رابطه نسبی وجود دارد. اگر فضای مجازی را به معنای عرفانی ابن عربی و ملاصدرا در نظر بگیریم، بسیاری از این موارد برای یک عارف، مطلق در نظر گرفته میشود. مسامحتاً میتوان این مسئله را پذیرفت که این فضای مجازی که به کار میبریم، در مقابل فضای حقیقت و فیزیکال است، اما سیطرهای که این فضا برای نوع بشر ایجاد میکند، میتواند از قواعد حقیقی برخوردار باشد.
میتوانیم وجه اشتراکی را بین فضای مجازی و دینداری در نظر بگیریم. ابتدا باید شاخصهای دینداری را مشخص کنیم. قطعاً دینداری حوزههای مختلفی دارد و میتوانیم از حس دینی، همانند فضائل و رذایل اخلاقی و مناسک و شعائر و .. صحبت کنیم. در اینجا میتوانیم برخی از مسائل را در حالت سنتی در نظر بگیریم. در این عرصه شعائر دینی بستگی زیادی به زمان و مکان و فضا پیدا میکند. البته در فضای دیجیتال این زمان و مکان متفاوت میشود. باید توجه کرد که اگر قرار است نماز جمعه بخوانیم یا حج را به جا بیاوریم، زمان مشخصی دارد، اما زمان و مکان، آن معنای خود را در عصر دیجیتال از دست میدهد.
شما را به موضوع حرکت در فضای سینما ارجاع میدهم. کتاب «جادوی سینما» از سوی شهید آوینی مسئله حرکت را در سینما مورد بررسی قرار داده است. حرکت در فضای فیزیکدانان و فلاسفه نیز مورد بحث قرار گرفته و از ارسطو تا ملاصدرا بحث شده است که تمام این عرصه به فضای حقیقی وابسته است اما در سینما، هم حرکت، هم زمان و هم مکان تغییر میکند. در حالت عادی که شما مسیری را یک سال طول میکشد تا آن را طی کنید در سینما به یک ساعت کاهش پیدا میکند. در فضای انیمیشن هم زمان و مکان تغییر میکند.
در فضای دیجیتال با معنای دیگری از زمان و مکان مواجه میشویم، لذا اگر خودمان را در فضای جدید بازشناسی نکنیم، با یک ساختمان پلاسکو مواجه میشویم. در ساعات اولیه که پلاسکو آتش گرفت، آن را شوخی گرفتیم، اما به یکباره همه چیز فرو ریخت، لذا اگر فضای جدید را نفهمیم و مشخصات این فضا مورد بازشناسی قرار نگیرد، با فروریزی پلاسکوی دینی مواجه میشویم. دین اسلام ویژگیهای منحصر به فردی دارد که باعث قابلیت آن را برای تطبیق با فضاهای مختلف میشود.
نباید دینداری را محدود به فضای سنتی کنیم و از سوی دیگر آوردن دین سنتی به صورت نپخته در فضای جدیدی به نام فضای مجازی تبعات نامناسبی را به بار می آورد و به همین علت باید فضای جدید مورد بازشناسی قرار گیرد. باید موضوعات جدیدی همانند فضای مجازی در دانشکده الهیات و بازشناسی آن مورد توجه قرار گیرد. دین اسلام ویژگیهای انطباقپذیر زیادی دارد. در اسلام تأکید نشده که دینداری شما محدود به این موارد خاص است.
در آیه ۶۲ سوره بقره آمده است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان پیروان حضرت یحیی که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود» در واقع خدای متعال فرموده است عناصر دینداری در این موارد است. درست که دینداری را به نماز و اعمال دینی و ... مرتبط میدانیم اما آنچه نهاد اصلی دین را تشیل میدهد، ایمان به خدا، عمل صالح و ایمان به آخرت است و این موارد میتواند در عرصههای مختلف ظهور و بروز پیدا کند.
اصحاب کهف هیچ عمل دینی مرسوم را به جا نیاوردند و مناسک خاصی را اجرایی نکردند، اما تبدیل به الگویی برای جوانان عالم شدند. انعطاف قرآن نسبت به زمانها و مکانهای مختلف بسیار زیاد است. نکته مهم در دینداری در عصر دیجیتال این است که بپذیریم وارد دنیای جدید شدهایم. اتفاقا فضای مجازی برای ما یک فرصت استثنایی است. ما همیشه میخواستیم ثابت کنیم یک دنیای بدون زمان و مکان وجود دارد و این فضای مجازی چنین امکانی را برای ما فراهم کرده است. الان فضا کاملاً تعاملی شده است و ما فقط خواننده و بیننده و شنونده نیستیم بلکه همه حضار تبدیل به گوینده شدهاند.
لذا دیگر روحانیون و دانشکدههای الهیات نمیتوانند خود را فقط به عنوان یکی از مولفههای دینی معرفی کنند، چراکه افرادی که در فضای مجازی هستند، لزوماً بیدین نیستند و نمیتوانیم آنها را غیر مؤمن بپنداریم هر چند ممکن است برخی مولفهها را نداشته باشند و مثلاً تتو کنند و سگ داشته باشند، اما خود را مؤمن معرفی کنند. از سوی دیگر باید بفهمیم وارد چه دنیایی شدهایم. اگر میخواهیم دنیای رادیو، تلویزیون و دنیای دیجیتال را درک کنیم باید قواعد این دنیای جدید را هم بدانیم. در اینجا ممکن است منابع دینداری تغییر کند. قبلاً یک نفر به عنوان عالم سخن میگفت و بقیه میشنیدند اما در دنیای مجازی این رویه تغییر کرده است و دیگر مخاطب صِرف نداریم.
الان حتی افرادی که سن و سالی از آنها گذشته است وارد فضای مجازی شده و خودشان بعضاً به تولید کننده پیام تبدیل شدهاند. در قدیم میخواستیم زیادرت برویم زمان و مکان خاصی بود یا اگر میخواستیم وارد عزاداری شویم باید در مکان خاصی حضور پیدا میکردیم اما امروز این رویه تغییر کرده و با یک لینک وارد فضای عزاداری شده و به طرف تسلیت میگوییم. البته اصل دینداری تغییر پیدا نمیکند اما منابع تغییر کرده است لذا وارد جهانی جدید با قواعد جدیدی شدهایم که نیاز به بازشناسی دارد. در این زمینه نقش اساتید الهیات و ارتباطات پر رنگ میشود و رابطه بین این دو دانشکده باید دو سویه باشد.
مسئله اصلی بنده این بود که دینداری به انجام واجبات و ترک محرمات نیست. البته شعائر دینی سر جای خود است اما باید بررسی کنیم که در فضای دیجیتال چگونه میتوان دینداری کرد. باید قبول کنیم با قواعد دنیای فیزیکال نمیتوان با قواعد دنیای مجازی مواجه شد و باید دین برای این مسئله تعیین تکلیف کند چراکه تا نتوانیم زمین بازی را بشناسیم انجام عملیات همانند خودکشی است و در واقع همانند یک جنگ است که بدون شناخت مرز و حد و حدود طرف حمله کردن باعث شکست ما خواهد شد.
اگر بخواهیم فقط با قواعد منبر و مسجد با فضای دیجیتال مواجه شویم، ممکن است نه تنها سودمند به حال دین نباشد، بلکه مضر نیز باشد. دین اسلام آن قدر قدرت انطباق دارد که اگر آن را در دنیای جدید عرضه کنیم حتما منابع خود را بازیابی میکند.
دانشگاه و دینداری | دینداری مجازی چه پیامدهایی در پی دارد
متن سخنان عباس اشرفی، دانشیار گروه قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبایی، در خصوص دینداری مجازی چه پیامدهایی در پی میآید:
عنوان ارائه من «دانشکدههای الهیات و دینداری در فضای مجازی» است. بخش اول صحبت من بیان مسئله است. اصلاً باید ببینیم مسئله ما در مواجهه دین و دینداری با فضای مجازی چیست؟ دو مواجهه در این زمینه صورت گرفته است که اول مواجههای بوده که دین با رسانه، فضای مجازی و فضای آنلاین صورت داده و آن را به عنوان یک ابزار در نظر گرفته است و به همین دلیل همه ادیان، از این ابزار یعنی رسانه دینی، فضای مجازی دینی، تلویزیون و رادیوی دینی استفاده کردهاند، اما بنده میخواهم در مورد آنها که شبکه هستند، صحبت کنم. در اینجا مراجع دینی هستند که حرف میزنند؛ یعنی همان دینِ نهادی و رسمی ابزار سخن گفتن خود را به جای سنتی، ابزارهای جدید قرار داده است.
مواجهه دیگر این است که خود این شبکهها آفرینش دارند، یعنی تولید میکنند. در مواجهه دین و فضای جدید یعنی فضای دیجیتال، آفرینشی از سوی این فضا ایجاد شد، بنابراین یک دین مجازی ایجاد کرد. پس یک دین حقیقی وجود دارد که مراجع دینی و نهادهای رسمی میگویند و دین مجازی هم دین ساخته شده است. سؤال بنده این است که دانشکدههای الهیات در مقابل این نوع دوم یعنی دین آنلاین باید چه اقداماتی انجام دهند؟
در اینجا باید ویژگیهای دینداری آنلاین را توضیح دهیم. در این نوع دینداری شاهد دینداری فرازمانی، فرامکانی، دسترسی آسان، سریع، ارزان، اطلاعات زیاد، متنوع و خودمرجعی هستیم. در واقع خود شخص میتواند مرجع دینی و خودش تولیدکننده باشد. در اینجا افرادی را داریم که میتوانند در یک هفته مجتهد شوند که البته این صرفاً یک احساس اجتهاد است. در دینداری آنلاین نوعی از خودمرجعی وجود دارد که هرکس تبدیل به یک مرجع میشود.
مشکل عمدهای که اینجا پیش میآید، این است که در مقابل این تغییرات افراد مختلف به گونهای برخورد میکنند که معانی جدیدی تولید میشود، بنابراین در تحقیقاتی که صورت گرفته، دینها در یک زبان خاص شکل میگیرند. مثلاً در فضای فرانسه دین آنلاین مسیحیت ساخته میشود.
یکی از پیامدهایی که این دینداری دارد، حذف منابع اصیل دینی است، چراکه در اینجا عالم پنداری صورت میگیرد و هرکس در بیرون نتوانست مرجع شود، در اینجا احساس اجتهاد میکند و در واقع با عالمپنداری اشخاص و همهچیزدانی مواجه هستیم. در اینجا افراد در فهم دین خودبسنده میشوند. از سوی دیگر به جای هویت جمعی دینی داشتن به سمت هویت فردی دینی میرویم. دین در فضای مجازی سکولار میشود و این آسیبی برای دینداران واقعی است، چراکه دین شخصی شده است.
حال سؤال این است که آیا میتوان این را دین نامید؟ معتقدم این دین نیست، چراکه دین باید هویت جمعی ایجاد کند. امت بودن در اسلام از شروط است. در دین شبکهای، دین پاره پاره و تکه تکه شده و این تکهها برجسته میشود. به عبارتی دیگر باید بگوییم در این فضای جدید، معنویتگرایی جای دین را میگیرد و البته بعد از مدتی ممکن است دین آنلاین و حسی، تضعیف شود و اینجاست که اگر الهیات را مواجهه عقلانی با این مسائل بدانیم، باید دانشکدههای الهیات با این مسائل مرتبط با دینداری جدید مواجه شوند.
پیشنهادات بنده این است که به جای رفتن به سمت ایجاد رشته، گرایشهایی را برای مواجهه با دینداری جدید ایجاد کنیم. یا اینکه کرسیهایی برای پاسخگویی به مسائل روز در این زمینه اختصاص دهیم.
بازنمایی متفاوت در منبر و اسکایپ
متن سخنان مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به بازنمایی متفاوت در منبر و اسکایپ در پی میآید:
دین یک ابزار و ابژه عینی بیرونی نیست که آن را به این رسانه منتقل کنیم، بلکه دین در رسانه برخاست شده و به یک شیء جدید تبدیل میشود. حتی اینکه گفته میشود برخی رشتهها در این زمینه تأسیس شود، تجربه آزمودهای برای دنیای مسیحیت است، اما بعداً فهمیدند چه اشتباهی کردهاند. آنها در همین راستا دانشگاه آکسفورد را ایجاد کردند، اما بعداً بسیاری از تزهای سکولاریسم از درون همین دانشگاه بیرون آمد.
مفاهیمی که جامعهشناسان یا عالمان علم ارتباطات بیان میکنند، متفاوت هستند و تفاسیر نیز متفاوت است، چراکه تعریف دین در ارتباطات، در رسانه، الهیات، جامعهشناسی، روانشناسی و ... متفاوت است. مواجه گروههای مذهبی با رسانه از روز نخست همواره با چالش بوده است. از طرفی آن را میخواستند و از طرفی نمیخواستند و در واقع جایی بین عشق و نفرت بوده است. گاهی میخواستند تا خود را تبلیغ کنند، اما از سوی دیگر ماهیت رسانه همواره به دلایل مختلف آنها را ترسانده که سراغ آن بروند، از جمله اینکه رسانه از دین تقدسزدایی کرده است.
وقتی دین از فضای سنتی و بسته خود خارج شود و پا به عرصهای میگذارد که رقبای دیگری وجود دارد، با شرایط جدیدی مواجه خواهد شد. حدیثی که از طریق منبر میخوانید با حدیثی که از طریق اسکایپ پخش میشود، معنای متفاوتی خواهد داشت. درست است حدیث یکی است، اما به معنای آن افزوده یا کاسته میشود و به همین دلیل است که علما از این فضا ترس زیادی دارند و کار سختی است که دین به سادگی وارد رسانه شود.
نکته دیگر اینکه علی رغم این چالشی که گروههای مذهبی با رسانه دارند، اما واقعیت تاریخی این است که همه گروههای مذهبی از لیبرالترین آنها مانند پروتستانها تا تندورترین همانند داعش و القاعده از این رسانه استفاده کردهاند؛ هرچند دشمن شماره یک خود را رسانه دانستهاند. فضای مجازی پُر است از حضور داعشیها، طالبان، بوکوحرام و گروههای محافظه کار مسیحی.
در دنیای اسلام اگر به ادبیات مراجع تقلید نگاه کنید، همگی از جایز نبودن فضای مجازی و ماهواره سخن میگویند، اما خودشان شبکه ماهوارهای دارند. میگویند توئیتر حرام است، اما خودشان توئیت میکنند و این در واقع نشانه همان عشق و نفرت نسبت به چنین فضایی است.
حضور گروههای مذهبی در رسانه، همزمان، دو چیزِ بر هم اثرگذار را تولید کرده است. اول اینکه این حضور باعث افزایش خلاقیت مذهبی در این گروهها شده است. رسانه باعث شده به لحاظ منش و روش مذهبی، استدلالهای مختلف درباره وجود خدا، معاد، آئینهای ازدواج ، مرگ، بلوغ و... را ببینیم.
اکنون دیگر مسلمانان صورتهای دینداری را فهمیدهاند و الان یک شیعه ایرانی میداند که شیعه در صورت لبنانی و عراقی آن قابل تحقق است و دیگر صرفاً صورت شیعی ایرانی وجود ندارد. این همانند افزایش خلاقیت فرهنگی است. قبلاً از یک سیبزمینی فقط یک یا دو مدل غذا درست میکردیم، اما این فضای مجازی باعث شده سی نوع غذا با سیبزمینی درست کنیم. در مذهب هم به همین شکل است.
به بیان دیگر، تراکم فرهنگی ما درباره مذهب به واسطه فضای دیجیتال بالا رفته است و امروزه حتی کودکان و جوانان ما چیزهایی راجع به مذهب میدانند که قدیمیترها بلد نبودند و این چالشی برای اساتید الهیات است، چراکه این تراکم فرهنگی در نزد دانشجویان به مراتب از اساتید الهیات بالاتر است که به روش سابق میخواهند متون الهیاتی را تدریس کنند، اما دانشجویان با استفاده از فضای دیجیتال به منابع گستردهای دسترسی دارند و میتوانند اساتید را به چالش بکشند.
از سوی دیگر، به موازات افزایش خلاقیت مذهبی، اتفاق دیگری که رخ میدهد، این است قطعیت کاهش پیدا میکند. وقتی انتخابهای متعددی برای پذیرش داریم. مثلاً قبلاً درباره معاد یک روایت بود و ما خلاقیتی نداشتیم، اما قطعیت بود. الان افزایش این خلاقیت باعث کاهش قطعیت شده است، چراکه هر کدام را انتخاب کنیم، ممکن است نادرست بوده و رقیب آن بهتر باشد.
دقیقاً همانند شرایطی که وارد یک مغازه میشویم و دو نمونه کفش دارد و هر کدام را انتخاب کنیم، پنجاه درصد احتمال دارد کفش را درست انتخاب کرده باشیم. حال فرض کنید وارد مغازهای با هزار کفش شدهایم که در اینجا قطعیت بسیار پائینتر است و ممکن است به نیم درصد برسد.
در فضای دیجیتال، گروههای مختلف دینی دیدگاههای خود را بیان میکنند. حتی در عالم تشیع نیز گروههای مختلف قرائات خود را از یک موضوع بیان میدارند، لذا یک شیعه برای پذیرش هرکدام از این دیدگاهها با قطعیت کمتری مواجه هست، چراکه همانند گذشته و مسجد و منبر نیست که یک روحانی آن نظریاتی که باب میل خود است را بیان و آنچه باب میل وی نیست را بیان نکند، لذا دیگر امکان پنهان کردن نیست و همه نظریات در اینجا ریخته است.
به دلیل این عدم قطعیت، مدیریت نهاد دین ضعیف شده است و حتی طلبههایی که از سر دلسوزی وارد فضای مجازی شده و در حال تبلیغ آن هستند، در تبلیغ امر دینی وابستگی چندانی به فیضیه و نهاد دین ندارند، چراکه نهاد دین وارد فضای مجازی شده است، لذا افزایش خلاقیت، کاهش قطعیت و کاهش قدرت مدیریت نهاد دین، رسانه را به امری تبدیل کرده که بین خشم و نفرت در تردد است، لذا باید منابع جدیدی را بازتولید کنیم. چراکه سخن گفتن از ورود دین به فضای دیجیتال امر راحتی نیست.
الهیدانان مسیحی در این زمینه بسیار کار کردهاند اما ما کار چندانی انجام ندادهایم؛ برای مثال آنها بحث کردهاند که اگر الهیات وارد سینما شود چه اتفاقی میافتد. اگر هم دین وارد فضای مجازی شود، دیگر علمای ما آن را قبول نمیکنند. اگر کسی همانند آقای آقامیری در فضای مجازی اینگونه عمل میکند، علما باید بدانند که مقتضای فضای مجازی این است.
در این فضا، دینِ رسانهای به وجود آمده که برخاست یا بازتولید میشود. در این بازنمایی دینی در فضای مجازی، مفاهیم دینی دچار تعیّنپذیری میشوند. دینِ رسانهای مخاطبمحور است، نه اصالتمحور. برای همین آقای آقامیری چیزهایی میگوید که مخاطب میخواهد در حالیکه روحانی مسجدی اصالت محور است. زمانیکه اینترنت آمد، بعضی دنبال رساله عملیهای بودند که بتوانند داخل اینترنت بگذارند، اما برخی میگفتند چنین چیزی امکان ندارند، چراکه هیچ رساله عملیه را نمیتوان در اینترنت بارگذاری کرد.
یک بار با یکی از دوستان یهودی ایرانی بحث میکردم که یهودیت اولین بار در کجا پوستاندازی کرد که ایشان گفت وقتی صاحب مجلهای به نام «افق بینا» شدیم، اما اولین مشکل ما این بود که چه چیزهایی را باید در این مجله مطرح کنیم، لذا وقتی میخواهیم دین را وارد رسانه کنیم، اولین موضوع این است که چه چیزهایی را باید در این فضا ارائه دهیم.